جدول جو
جدول جو

معنی دنگ سرک - جستجوی لغت در جدول جو

دنگ سرک
(دَ سَ رَ)
دهی است از دهستان میانرود بخش مرکزی شهرستان ساری با 690 تن سکنه. آب آن از رود خانه نکا و راه آن اتومبیلرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
دنگ سرک
از توابع دهستان قره طغان بهشهر، از توابع دهستان میان دورود ساری، چکش چوبی که دنده های آهنی به آن وصل است و برنج را می کوبد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ سَ رَ)
دهی است از دهستان راستوپی بخش مرادکوه شهرستان شاهی. دارای 380 تن سکنه است. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و مختصر گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(چَ سُ)
دهی است ازبخش میان کنگی شهرستان زابل، واقع در نوزده هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد، نزدیک مرز افغانستان. ناحیه ای است واقع در جلگه گرم و معتدل. صد تن سکنه دارد. فارسی و بلوچی زبانند. از رود خانه هیرمند مشروب میشود. محصولاتش غلات است. اهالی بکشاورزی گذران میکنند. راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(تَ سُ)
دهی از دهستان رودبشار است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 115 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(تَ سَ)
بخیل. ممسک. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
ممدوح بماندند دوسه بارخدایان
زین تنگدلان، تنگ دران، تنگ سرایان.
سوزنی (یادداشت ایضاً).
رجوع به تنگ بار و تنگ در و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(سَ گِ سُ)
نوعی از سنگ نرم که در بعضی بلاد هندوستان بهم رسد و نوعی از آن سفید هم باشد و آنرا در عرف هند بانسی خوانند و سرخ نرم تر از سفید بودن و معدن هر دو یکی است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(لِ سَ کَ / کِ)
فنی از فنون کشتی و آن پای خود را به عضوی از اعضای حریف بند کردن و به زور کشیدن است. (غیاث) :
پا بکش ای صنم از بزم رنود و اوباش
لنگ سرکش ز حریفان مخور و غالب باش.
میرنجات (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
از توابع تنکابن، از توابع دهستان خانقاه پی قائم شهر، قله ای به ارتفاع، ۰۵۰متر در کلاردشت، از توابع دهستان بیرون.، از دهستان بیرون بشم نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
محل و جایگاه آسیاب، محل آبدنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
محوطه ی که دنگ یا آسیاب و یا پایی در آن قرار گرفته است
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی حرکت اسب
فرهنگ گویش مازندرانی
لنگ سری
فرهنگ گویش مازندرانی
غول، موجودی خیالی که به عقیده ی عوام انسان را به نام می
فرهنگ گویش مازندرانی
نام محلی در ناییج نور
فرهنگ گویش مازندرانی
سرپا
فرهنگ گویش مازندرانی